1 . حسود
[صفت]

envious

/ˈenviəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more envious] [حالت عالی: most envious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حسود

معادل ها در دیکشنری فارسی: حسود
مترادف و متضاد jealous
  • 1.He saw the envious look in the other boy's eyes.
    1. او نگاه حسود [حسادت] را در نگاه آن پسر دیگر دید.
  • 2.She is envious of her sister's success.
    2. او به موفقیت خواهرش حسودی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان