خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حسود
[صفت]
envious
/ˈenviəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more envious]
[حالت عالی: most envious]
1
حسود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حسود
مترادف و متضاد
jealous
1.He saw the envious look in the other boy's eyes.
1. او نگاه حسود [حسادت] را در نگاه آن پسر دیگر دید.
2.She is envious of her sister's success.
2. او به موفقیت خواهرش حسودی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
enviable
envelope
envelop
enunciation
enunciate
environment
environment-friendly
environmental
environmental science
environmentalism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان