خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مساوی
2 . همرتبه
3 . مساوی بودن
[صفت]
equal
/ˈiː.kwəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more equal]
[حالت عالی: most equal]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مساوی
برابر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برابر
نظیر
مساوی
علیالسویه
متساوی
مترادف و متضاد
alike
identical
similar
uniform
different
unequal
1.Both teams have equal number of players.
1. هر دو تیم به تعداد مساوی بازیکن دارند.
equal opportunities policy
سیاست فرصتهای برابر
equal pay
حقوق [دستمزد] برابر
[اسم]
equal
/ˈiː.kwəl/
قابل شمارش
2
همرتبه
هم تراز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همتراز
همردیف
همتا
همارز
1.we are all equals in this team.
1. در این تیم همه ما همرتبه هستیم.
[فعل]
to equal
/ˈiː.kwəl/
فعل گذرا
[گذشته: equaled]
[گذشته: equaled]
[گذشته کامل: equaled]
صرف فعل
3
مساوی بودن
همتراز بودن، برابر بودن
1.This achievement is unlikely to be equaled.
1. هیچ چیزی نمیتواند با این دستیابی همتراز باشد.
2.Two plus two equals four.
2. دو به علاوه دو مساوی است با چهار.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
equable
eponychium
epistaxis
epiphysis cerebri
epiphysis
equal sign
equality
equally
equanimity
equate
کلمات نزدیک
equable
epoxy resin
eponymous
epoch-making
epoch
equal opportunities
equal opportunity
equal sign
equality
equalization
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان