خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجتناب کردن
[فعل]
to eschew
/ɪsˈtʃuː/
فعل گذرا
[گذشته: eschewed]
[گذشته: eschewed]
[گذشته کامل: eschewed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجتناب کردن
دوری کردن، پرهیز کردن
مترادف و متضاد
avoid
shun
1.We won't have discussions with this group unless they eschew violence.
1. ما با این گروه مذاکره نخواهیم کرد مگر اینکه آنها از خشونت اجتناب کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
escarpment
escapist
escapism
escapee
escaped
escort
escrow
eskimo
esl
esn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان