خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از بین رفتن
2 . تبخیر شدن
[فعل]
to evaporate
/ɪˈvæpəˌreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: evaporated]
[گذشته: evaporated]
[گذشته کامل: evaporated]
صرف فعل
1
از بین رفتن
بر باد رفتن
1.The chances of the two sides reaching an agreement have evaporated.
1. فرصتهای اینکه دو طرف به توافق برسند، از بین رفتهاند.
2
تبخیر شدن
بخار شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بخار شدن
پریدن
تبخیر شدن
1.Heat until all the water has evaporated.
1. حرارت دهید تا تمام آب تبخیر شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
evans
evangelist
evangelism
evangelical
evanescent
evaporated milk
evaporation
evasion
evasive
evasively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان