[صفت]

evanescent

/ˌevəˈnesnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more evanescent] [حالت عالی: most evanescent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناپایدار گذرا، زودگذر

معادل ها در دیکشنری فارسی: گذرا
مترادف و متضاد fleeting momentary passing
  • 1.Talk is evanescent, writing leaves footprints.
    1. گفتار گذرا است اما نوشتار اثری به جا می گذارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان