[فعل]

to evaluate

/ɪˈvæljueɪt/
فعل گذرا
[گذشته: evaluated] [گذشته: evaluated] [گذشته کامل: evaluated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ارزیابی کردن ارزشیابی کردن

مترادف و متضاد appraise assess
  • 1.Our research attempts to evaluate the effectiveness of the different drugs.
    1. تحقیق ما تلاش می‌کند تا تاثیر داروهای مختلف را ارزیابی کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان