[صفت]

evasive

/ɪˈveɪsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more evasive] [حالت عالی: most evasive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخفی‌کار طفره‌رو، آب‌زیرکاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: گریزان
مترادف و متضاد cagey
  • 1.Tessa was evasive about why she had not been at home that night.
    1. "تسا" درباره اینکه چرا دیشب خانه نبود، مخفی‌کار بود.

2 دوپهلو مبهم

مترادف و متضاد clear
evasive answers/comments/replies
پاسخ‌ها/نظرات/جواب‌های دوپهلو
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان