Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حتی
2 . بیحساب
3 . صاف و مسطح
4 . ثابت
5 . زوج (عدد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
even
/ˈIː.vən/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حتی
مترادف و متضاد
so much as
surprisingly
unexpectedly
1.Everyone danced - even Mick.
1. همه رقصیدند؛ حتی "مایک".
2.It's a very difficult job - it might even take a year to finish it.
2. این کار بسیار سختی است؛ حتی ممکن است تکمیلش یک سال طول بکشد.
even if
حتی اگر
She’s going to have problems finding a job even if she gets her A levels.
او در پیدا کردن شغل دچار مشکل خواهد شد، حتی اگر مدرک "سطح آ" هم دریافت کند.
[صفت]
even
/ˈIː.vən/
غیرقابل مقایسه
2
بیحساب
مساوی، برابر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سربهسر
1.If I pay for the meals then we’re even.
1. اگر من پول غذا را حساب کنم، آن وقت بیحساب میشویم.
2.The two players were pretty even.
2. آن دو بازیکن تقریباً برابر بودند.
3
صاف و مسطح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هموار
همتراز
مسطح
1.The game must be played on an even surface.
1. مسابقه باید روی سطح صاف و مسطح انجام شود.
4
ثابت
متعادل
1.The sound isn't even, turn up the left speaker.
1. صدا متعادل نیست، (صدای) بلندگوی چپ را بیشتر کن.
2.The wine should be stored at an even tempreture.
2. شراب باید در دمایی ثابت انبار شود.
5
زوج (عدد)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زوج
مترادف و متضاد
odd
1.4, 6, 8 and 10 are even numbers.
1. 4، 6، 8 و 10 اعداد زوج هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
evelyn
eve
evasiveness
evasively
evasive
even number
even out
even so
even though
even up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان