[فعل]

to even out

/ˈiːvən ˈaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: evened out] [گذشته: evened out] [گذشته کامل: evened out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تثبیت شدن ثابت شدن

  • 1.House prices keep rising and falling but they will eventually even out.
    1. قیمت‌های مسکن مدام در حال افزایش و کاهش هستند، اما در نهایت تثبیت خواهند شد.

2 برابر کردن به‌طور مساوی توزیع کردن

  • 1.He tried to even out the distribution of work among his employees.
    1. او سعی کرد توزیع کار را بین کارمندانش برابر کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان