1 . جبران کردن
[فعل]

to expiate

/ˈɛkspiˌeɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: expiated] [گذشته: expiated] [گذشته کامل: expiated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جبران کردن تقاص دادن

مترادف و متضاد atone
  • 1.an attempt to expiate his sins
    1. تلاشی برای جبران کردن گناهانش
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان