خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناپدید شدن
[فعل]
to fade away
/feɪd əˈweɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: faded away]
[گذشته: faded away]
[گذشته کامل: faded away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ناپدید شدن
محو شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زایل شدن
نامرئی شدن
ناپدید شدن
محو شدن
کمرنگ کردن
1.With time, memories of that painful summer would fade away.
1. با (گذر) زمان، خاطرات آن تابستان دردناک ناپدید خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fade
fad
faculty
factual
factotum
faded
faff about
fag
faggot
fahrenheit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان