خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با خرسندی
2 . خشنود
3 . مجبور
[قید]
fain
/feɪn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با خرسندی
با کمال میل
old use
1.I will fain do as you ask.
1. من با کمال میل هرچه شما درخواست کنید، انجام میدهم.
[صفت]
fain
/feɪn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fain]
[حالت عالی: most fain]
2
خشنود
راضی، مشتاق
old use
1.The traveler was fain to proceed.
1. مسافر مشتاق به ادامه دادن (سفرش) بود.
3
مجبور
old use
1.He was fain to acknowledge that the agreement was unchangeable.
1. او مجبور بود قبول کند که توافقنامه غیرقابلتغییر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
faeces
fado
factious
facinorous
facetiously
faker
fallibility
falling
famulus
fane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان