خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در حال سقوط
2 . نزولی
[صفت]
falling
/ˈfɔːlɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در حال سقوط
1.She was injured by a falling tree.
1. او توسط یک درخت در حال سقوط صدمه دید.
2
نزولی
تصاویر
کلمات نزدیک
fallibility
faker
fain
faeces
fado
famulus
fane
fap
far-flung
to lord it over somebody
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان