خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (فرد) متعصب
2 . متعصب
[اسم]
fanatic
/fəˈnætɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(فرد) متعصب
افراطی، تندرو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افراطگرا
طرفدار دوآتشه
متعصب
مترادف و متضاد
enthusiast
extremist
1.A religious fanatic
1. یک (فرد) افراطی مذهبی
2.He is a sport fanatic.
2. او یک [فرد] متعصب به ورزش است.
[صفت]
fanatic
/fəˈnætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fanatic]
[حالت عالی: most fanatic]
2
متعصب
تندرو، افراطی، پرتعصب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افراطی
افراطگرا
مترادف و متضاد
radical
تصاویر
کلمات نزدیک
fan mail
fan coil unit
fan club
fan belt
fan
fanatical
fanaticism
fanciable
fancier
fanciful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان