[صفت]

fanatical

/fəˈnætɪkl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fanatical] [حالت عالی: most fanatical]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوآتیشه (هوادار و...) متعصب

معادل ها در دیکشنری فارسی: متعصب
  • 1.Gary's a fanatical supporter of the team.
    1. "گری" طرفدار دوآتیشه تیم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان