Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کیف کمری
[اسم]
fanny pack
/ˈfæni pæk/
قابل شمارش
1
کیف کمری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کیف کمری
1.My father gave me a fanny pack for my birthday.
1. پدرم برای تولدم، یک کیف کمری به من داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fanny
fanlight
fang
fanfare
fandango
fantasia
fantasize
fantastic
fantastically
fantasy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان