خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برعکس
[عبارت]
far from it
/fɑr frʌm ɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برعکس
ابدا، به هیچوجه
1.He's not selfish, far from it – he's probably one of the kindest people I know.
1. او خودخواه نیست، برعکس - او احتمالا یکی از مهربانترین آدمهایی است که میشناسم.
تصاویر
کلمات نزدیک
far from
far east
far cry
far
faq
far gone
far off
far-fetched
far-off
far-reaching
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان