خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیر (آب و گاز)
[اسم]
faucet
/ˈfɔː.sət/
قابل شمارش
1
شیر (آب و گاز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیر
مترادف و متضاد
tap
1.The faucet in the bathroom sink is leaking.
1. شیر آب سینک دستشویی چکه میکند.
2.Turn off the faucet. It’s dripping.
2. شیر آب را ببند. دارد چکه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fatuous
fatty acid
fatty
fattish
fattening
fault
fault-finding
faultless
faulty
fauna
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان