خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عیبجویی
[اسم]
fault-finding
/fˈɑːltfˈaɪndɪŋ/
غیرقابل شمارش
1
عیبجویی
خردهگیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خردهگیری
عیبجویی
تصاویر
کلمات نزدیک
fault
faucet
fatuous
fatty acid
fatty
faultless
faulty
fauna
faust
faux pas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان