خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فدراسیون
[اسم]
federation
/ˌfɛdəˈreɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فدراسیون
اتحادیه، حکومت فدرال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فدراسیون
the International Tennis Federation
فدراسیون بینالمللی تنیس
the American Federation of Teachers
اتحادیه آمریکایی معلمان
تصاویر
کلمات نزدیک
federate
federalist
federalism
federal reserve system
federal
fedora
fee
feeble
feebly
feed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان