خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مؤنث
2 . دختر
3 . مونث
[صفت]
female
/ˈfiˌmeɪl/
غیرقابل مقایسه
1
مؤنث
ماده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماده
مترادف و متضاد
feminine
male
a female plant
یک گیاه ماده
a female spider
یک عنکبوت ماده
2
دختر
خانم، زن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مادینه
مترادف و متضاد
male
1.Over half of the staff are female.
1. بیش از نیمی از کارکنان، خانم هستند.
female students
دانشآموزان دختر
female voters
رأیدهندگان خانم
[اسم]
female
/ˈfiˌmeɪl/
قابل شمارش
3
مونث
ماده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماده
1.My cat is a female.
1. گربه من، (یک گربه) ماده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
feltmaking
felt-tip pen
felt-tip
felt
felony
feminine
femininity
feminism
feminist
femme fatale
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان