Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چرک کردن
[فعل]
to fester
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چرک کردن
عفونت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناسور شدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
festal
fesse
fess up
fess
fescue grass
festering
festinate
festination
festival
festival book
کلمات نزدیک
fervor
fervid
fervent
fertilizer
fertilize
festival
festive
festivity
festoon
feta cheese
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان