[صفت]

fervent

/ˈfɜrvənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fervent] [حالت عالی: most fervent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پر اشتیاق پر تب و تاب

مترادف و متضاد ardent passionate
  • 1.The fervent protesters chained themselves to the building and shouted all night long.
    1. معترضان پر اشتیاق خود را به آن ساختمان زنجیر کردند و تمام شب را فریاد زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان