خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داستان غیرواقعی
[اسم]
fiction
/ˈfɪkʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داستان غیرواقعی
داستان (تخیلی)، کتاب داستانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کتاب داستانی
مترادف و متضاد
concoction
fabrication
stories
story telling
works of the imagination
nonfiction
1.Marge enjoys reading works of fiction rather than true stories.
1. "مارج" از خواندن ادبیات داستانی بیشتر لذت میبرد تا داستانهای واقعی.
2.The story that the president had died was fiction.
2. داستان اینکه رئیس جمهور مرده بود غیرواقعی بود.
3.We hardly ever believed Vinny because what he said was usually fiction.
3. ما به ندرت حرفهای "وینی" را قبول میکردیم چون اغلب حرفهایی که میزد معمولا غیرواقعی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fickleness
fickle
fibula
fibrous
fibre
fictional
fictionalize
fictitious
fiddle
fiddler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان