خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گردش علمی
[اسم]
field trip
/ˈfiːld trɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گردش علمی
اردو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گردش علمی
1.We went on a geology field trip.
1. ما به گردش علمی زمین شناسی رفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
field test
field study
field sports
field of vision
field marshal
fieldcraft
fielder
fielding
fieldmouse
fieldwork
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان