خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصطلاح
[اسم]
figure of speech
/ˈfɪgjər ʌv spiʧ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اصطلاح
تمثیل
1.I didn’t really mean that he was insane, it was just a figure of speech.
1. منظورم واقعا این نبود که او دیوانه است، آن فقط یک اصطلاح بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
figure
figuratively
figurative art
figurative
figment
figure out
figure skating
figurehead
figures
figurine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان