خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در درجه اول
[قید]
first and foremost
/fɜrst ænd ˈfɔrˌmoʊst/
غیرقابل مقایسه
1
در درجه اول
قبل از هر چیزی
1.He does a little teaching, but first and foremost he's a writer.
1. او کمی تدریس میکند، اما در درجه اول یک نویسنده است.
2.In spite of her recent success as a novelist, she remains first and foremost a poet.
2. علیرغم موفقیت اخیرش بهعنوان رماننویس، او در درجه اول یک شاعر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
first aid kit
first aid
first
firmware
firmness
first base
first class
first come, first served
first cousin
first down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان