خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کیک کاراملی
[اسم]
flan
/flæn/
قابل شمارش
1
کیک کاراملی
[نوعی کاسترد]
1.a strawberry flan
1. کیک کاراملی توت فرنگی
2.Have some more flan.
2. باز هم کیک کاسترد میل کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
flammable
flamingo
flaming
flamethrower
flameproof
flange
flank
flanker
flannel
flannels
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان