[صفت]

flaming

/flˈeɪmɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more flaming] [حالت عالی: most flaming]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرتب‌وتاب داغ و آتشین

a flaming argument
بحث داغ

2 شعله‌ور

معادل ها در دیکشنری فارسی: برافروخته شعله‌ور
  • 1.Flaming fragments were still falling from the sky.
    1. قطعاتی شعله‌ور هنوز از آسمان می‌افتادند.

3 (سرخ) آتشین

flaming red hair
موی سرخ آتشین
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان