خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تا کردن
2 . ورشکسته شدن
3 . تا
4 . آغل گوسفند
[فعل]
to fold
/foʊld/
فعل گذرا
[گذشته: folded]
[گذشته: folded]
[گذشته کامل: folded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تا کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تا زدن
مترادف و متضاد
double
double over
1.I folded the letter in half and put it in an envelope.
1. نامه را از وسط تا کردم و به درون پاکتی گذاشتم.
2
ورشکسته شدن
جمع شدن
1.Many small businesses fold within the first year.
1. بسیاری از کسبوکارهای کوچک در اولین سال ورشکسته میشوند.
2.The new musical folded after only twenty performances.
2. تئاتر موزیکال جدید تنها بعد از بیست اجرا جمع شد.
[اسم]
fold
/foʊld/
قابل شمارش
3
تا
لا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تا
چین
چینخوردگی
لا
توضیحاتی در رابطه با fold
fold یا "تا" به خطی گفته میشود که وقتی پارچه یا کاغذی را تا میکنید، بهوجود میآید.
4
آغل گوسفند
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
foil
foggy
fog up
fog
foe
fold in
fold up
folder
folding
folding card table
کلمات نزدیک
foist
foil
foible
foglamp
foghorn
fold one's arms
fold up
foldable
foldaway
folder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان