خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فعلاً
[قید]
for the time being
/fɔr ðə taɪm ˈbiɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فعلاً
در حال حاضر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عجالتا
فعلا
1.I can't see you for the time being.
1. فعلا نمیتوانم شما را ببینم.
2.You can leave your suitcase here for the time being.
2. فعلاً میتوانید چمدانتان را اینجا بگذارید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
for the thousandth time
for the life of
for the best
for sale
for real
for toffee
for want of
forbear
forbearing
forbid
کلمات نزدیک
for the purposes of
for the most part
for the love of pete!
for the birds
for that matter
for this reason
forage
foray
forbearance
forbearing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان