Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پنس
[اسم]
forceps
/ˈfɔːrseps/
قابل شمارش
1
پنس
انبر جراحی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنس
1.a pair of forceps
1. یک عدد پنس
تصاویر
کلمات نزدیک
forcefully
forceful
forced landing
forced labor
forced
forcible
forcibly
ford
fore
forearm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان