Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چهارچرخ (وسیله نقلیه)
[اسم]
four-wheeler
/fɔr-ˈwilər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چهارچرخ (وسیله نقلیه)
1.I bought a four-wheeler last week.
1. هفته پیش، یک چهارچرخ خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
four-wheeled
four-wheel drive
four-wheel
four-way stop
four-tailed bandage
four-wing flying fish
four-year-old
fourfold
fourfold point correlation
fourhanded
کلمات نزدیک
four-wheel drive
four-stroke
four-star
four-season country
four-poster
fourfold
foursome
fourteen
fourteenth
fourth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان