Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . از روی سبکسری
2 . بیهوده
[قید]
frivolously
/ˈfrɪvələsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more frivolously]
[حالت عالی: most frivolously]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از روی سبکسری
از روی نادانی، از روی کمعقلی
1."We didn't make this decision frivolously," she said.
1. او گفت: «ما این تصمیم را از روی سبکسری گرفتیم.»
2
بیهوده
بیمعنی
1.Many of us have a tendency to spend money frivolously.
1. خیلی از ماها عادت داریم بیهوده پول خرج کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
frivolous
frivolity
frivol away
frivol
friulian
frivolousness
frizz
frizzle
frizzly
frizzy
کلمات نزدیک
frivolous
frivolity
fritter
fritillary
frisson
frizz
frizzy
frock
frog
froglet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان