1 . دورترین
[صفت]

furthest

/ˈfɜːr.ðɪst/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دورترین

معادل ها در دیکشنری فارسی: اقصا
مترادف و متضاد farthest most distant remotest nearest
  • 1.The furthest eastern country
    1. دورترین کشور شرقی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان