خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گارمون (ساز)
[اسم]
garmon
/ɡˈɑːɹmən/
قابل شمارش
1
گارمون (ساز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گارمون
تصاویر
کلمات نزدیک
garment
garlicky
garlic press
garlic powder
garlic crusher
garner
garnish
garret
garrett
garrison
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان