خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ژاندارم
[اسم]
gendarme
/ˈʒɑːndɑːrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ژاندارم
پاسبان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امنیه
ژاندارم
تصاویر
کلمات نزدیک
gemütlich
gemini
gem
gelignite
gelding
gendarmerie
gender
gene
gene pool
gene therapy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان