خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست به کار شدن
[جمله]
get busy
/gɛt ˈbɪzi!/
1
دست به کار شدن
شروع به کار کردن
1.Let's get busy and paint the apartment.
1. بیا دست به کار شویم و آپارتمان را رنگ کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get bent out of shape
get behind
get bad press
get back to
get back on one's feet
get butterflies
get by
get canned
get carried away
get caught
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان