[عبارت]

get carried away

/gɛt ˈkærid əˈweɪ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زیاده‌روی کردن کنترل خود را از دست دادن (در نتیجه هیجان و احساسات)

  • 1.I only meant to buy one new dress, but I got carried away and bought five.
    1. قصد داشتم فقط یک لباس جدید بخرم، اما زیاده‌روی کردم و پنج تا خریدم.
  • 2.There's far too much food, I'm afraid I got a bit carried away!
    2. غذا خیلی زیاد هست، فکر کنم کمی زیاده‌روی کردم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان