خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از شر (چیزی) خلاص شدن
[عبارت]
get rid of
/gɛt rɪd ɒv/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از شر (چیزی) خلاص شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
از شر چیزی خلاص شدن
دست به سر کردن
دک کردن
آب کردن
1.Are you trying to get rid of me?
1. داری سعی میکنی از شر من خلاص شوی؟
2.I can't get rid of this headache.
2. نمیتوانم از شر این سردرد خلاص شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get real
get ready
get promoted
get pregnant
get plenty of sleep
get round
get round to
get scared
get seasick
get sentenced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان