خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باخرسندی
[قید]
gladly
/ˈglædli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باخرسندی
مسرورانه، باکمالمیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
با خوشحالی
با کمال میل
1.I would gladly pay extra for a good seat.
1. من باکمالمیل حاضرم برای یک صندلی بهتر پول بیشتری بپردازم.
2.I’ll gladly help you.
2. باخرسندی به شما کمک خواهم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gladiolus
gladiator
glade
gladden
glad
gladys
glam rock
glamor
glamorize
glamorous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان