خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیشهگری
[اسم]
glassblowing
/ɡlˈæsbloʊɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیشهگری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیشهگری
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cave painting
brass rubbing
bullet point
backslash
see to
installation art
life drawing
performance art
ancient art
conceptual art
کلمات نزدیک
glass-blowing
glass wool
glass cutter
glass ceiling
glass blower
glasses
glasshouse
glassware
glassworks
glassy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان