خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیوسته راجع به چیزی حرف زدن
[عبارت]
go on and on
/goʊ ɑn ænd ɑn/
1
پیوسته راجع به چیزی حرف زدن
مدام راجع به چیزی حرف زدن
1.She went on and on about her trip.
1. او یکریز راجع به سفرش حرف میزد.
تصاویر
کلمات نزدیک
go on a trip
go on a tour
go on a diet
go on
go off on one
go on at
go on holiday
go on strike
go on the internet
go on tour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان