1 . هماهنگ بودن (لباس، رنگ و...) 2 . مربوط بودن 3 . همراه با کسی رفتن
[فعل]

to go with

/goʊ wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: went with] [گذشته: went with] [گذشته کامل: gone with]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هماهنگ بودن (لباس، رنگ و...) به هم آمدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: جور بودن
  • 1.Does this jacket go with this skirt?
    1. آیا این ژاکت به این دامن می‌آید؟
  • 2.This wine goes particularly well with seafood.
    2. این شراب مخصوصاً با این غذای دریایی هماهنگ است.

2 مربوط بودن برای چیزی بودن

3 همراه با کسی رفتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان