خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قبرستان
[اسم]
graveyard
/ˈɡreɪvjɑːrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قبرستان
گورستان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گورستان
قبرستان
مترادف و متضاد
cemetery
1.He was buried in the graveyard of St. Mary's church.
1. او در گورستان کلیسای "سنت ماری" به خاک سپرده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gravestone
gravely
gravelly
gravelling
gravelled
gravimeter
gravitate
gravitation
gravitational
gravity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان