1 . مرد 2 . گای (اسم کوچک مردانه) 3 . طناب چادر
[اسم]

guy

/gɑɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرد پسر

معادل ها در دیکشنری فارسی: پسر مرد
informal
مترادف و متضاد boy dude fellow man gal girl
  • 1.Do you mean the guy with the blond hair and glasses?
    1. منظورت آن مرد با موهای بلوند و عینک است؟
a big/nice/tough... guy
یک مرد درشت‌هیکل/مهربان/قلدر و...
  • He’s a nice guy.
    او مرد خوبی است.
the bad guy
آدم بد
  • At the end of the film the bad guy gets shot.
    آخر فیلم آدم بد تیر می‌خورد.

2 گای (اسم کوچک مردانه) (Guy)

3 طناب چادر کابل نگه‌دارنده میله چادر

مترادف و متضاد guy rope
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان