Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناودان
2 . جوی آب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
gutter
/ˈgʌtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناودان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناودان
مترادف و متضاد
drainpipe
1.The gutter is clogged.
1. ناودان گرفته است.
2
جوی آب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جوی
مترادف و متضاد
drain
1.The gutter has a vile smell.
1. جوی آب بوی گندی دارد [میدهد].
تصاویر
کلمات نزدیک
gutted
gutsy
guts
gutless
gutierrez
gutter press
guttering
guttural
guy
guy fawkes night
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان