[اسم]

guts

/gʌts/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جرات شجاعت

معادل ها در دیکشنری فارسی: جربزه جگر خایه دل دل و جرئت
informal
  • 1.It took guts to stand up and tell the boss how she felt.
    1. در مقابل رییس ایستادن و احساسش را بیان کردن، جرات می خواست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان