خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درایو (دیسک) سخت
[اسم]
hard drive
/ˈhɑrdˌdrɑɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درایو (دیسک) سخت
مترادف و متضاد
hard disk
1.A virus damaged my hard drive.
1. یک ویروس به درایو (دیسک) سخت من آسیب زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hard disk
hard currency
hard court
hard core
hard copy
hard drug
hard graft
hard hat
hard hit
hard labor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان