خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سنقر (پرنده)
[اسم]
harrier
/ˈhæriər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سنقر (پرنده)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سنقر
1.Harriers normally lay clutches of five to six eggs.
1. سنقرها معمولا پنج یا شش تخم می گذارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
harpy
harpsichordist
harpsichord
harpoon
harpist
harriet
harris
harrison
harrowing
harry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان